میشل فوکو: گفتمان و جامعه ی نظارتی
آراء و نظریه های میشل فوکو(1) دارای طیف وسیع و گسترده ای است، و اگرچه به طور خاص به ارتباطات و رسانه ها مربوط نمی شود، اما نظریه ی او درباره ی «گفتمان»(2) و نسبت آن با نظارت(3) (مراقبت) و آن چه که او سراسربینی(4)
نویسنده: سید محمد مهدی زاده
آراء و نظریه های میشل فوکو(1) دارای طیف وسیع و گسترده ای است، و اگرچه به طور خاص به ارتباطات و رسانه ها مربوط نمی شود، اما نظریه ی او درباره ی «گفتمان»(2) و نسبت آن با نظارت(3) (مراقبت) و آن چه که او سراسربینی(4) می نامد، در فهم عملکرد رسانه ها در جامعه ی مدرن، نظریه ای مؤثر و کارآمد است.
فوکو در دیرینه شناسی دانش(5) (1989) استدلال می کند که کارکرد گفتمان، ساختِ ایده ها و ارزش های خاصِ کنونی و حذف و نادیده گرفتنِ بقیه ارزش ها و ایده هاست. گفتمان یک مکانیزم حذف و طرد است که قدرت و دانش را به آن ایده هایی اختصاص می دهد که مورد پذیرش هستند. گفتمان آن ایده ها را در لحظه ای از زمان حاضر می سازد و همزمان نسبت به حذف شدگان و غایبان، اِعمال قدرت و دانش می کند.
بنا به استدلال فوکو، گفتمان موضوع را می سازد، اُبژه های دانش را تعریف و تولید می کند و نحوه ی گفت و گوی معنادار درباره ی یک مضمون و دلیل و برهان تراشیدن برای آن را تعیین می کند. گفتمان گریزی از مسئله قدرت ندارد، چون این قدرت است که به مسائل و امور، «حقیقت»(6) می بخشد: «قدرت دانش و معرفت می سازد... آن قدرت و آن دانش مستقیماً یکدیگر را تأیید می کنند و دلالت بر هم دارند؛ و این که رابطه ی قدرت بدون برقراری سرشت به هم پیوسته ی یک حوزه از دانش و معرفت وجود ندارد، و نیز دانشی که روابط قدرت را مفروض نداند و آن ها را بر پا نکند و به رسمیت نشناسد، وجود ندارد» (گیلز و میدلتون، 56:1999).
بنابراین، گفتمان های غالب که جهان اجتماعی را پدیده ای طبیعی تعریف می کنند، بر علایق و منافع روابط و مناسبات قدرت سرپوش می گذارند(سیدمن، 237:1386).
فوکو، گفتمان را نوعی نظام دلالت، تحت هدایت قواعد و ساختارهایی تعریف می کند که طی آن، معانی متفاوت آن نظام طبقه بندی و توزیع می شود. وی بر نقش گفتمان در صورت بندی و نیز تغییر رویه های گفتمانی تأکید می کند.
در روایت فوکو، زبان و گفتمان عاملان و کارگزاران دانش و تاریخ اند. تقسیم بندی تاریخیِ معانی و رویه ها به صورت دوانگاری متضاد(خوب در برابر بد)، نوعی تسلسل بی پایان از گفتمان و حضور پنهان آن را فراهم می کند که همزمان به طرد و حذف دیگری می انجامد. بدین صورت، گفتمان دانش و قدرت را با استراتژیِ قطب بندی «خود»(7) در برابر «دیگری»(8)، در قالب آن چه وی صورت بندی گفتمانی(9) می نامد، توزیع
می کند. «صورت بندی های گفتمانی، چارچوب های مفهومیِ روشمندی هستند که معیارهای صدق شان را خود تعیین می کنند، معیارهایی که بناست مسائل ویژه ی دانش بر مبنای آن ها حل و فصل شود؛ این معیارها در بستر نظم و ترتیب های نهادی خاصی جای می گیرند و در واقع متضمن آن ها هستند» (میلنر و براویت، 157:1385).
میلنر(10) و براویت(11) می نویسند: «به آسانی می توان ردپای ساختارگرایی را در کل این پروژه مشاهده کرد».
فوکو، صورت بندی گفتمانی را حافظ یک نوع «رژیم حقیقت»(12) می داند. هر جامعه ای دارای حقیقت و سیاست های عام حقیقت خود است. منظور انواع گفتمان هایی است که آن جامعه می پذیرد و به عنوان حقیقت به کار می بندد، دارای ساز و کارهایی است که به هر کس امکان می دهد تا میان عبارات صادق و کاذب تمایز قائل شود، دارای شیوه هایی است که هر کدام را براساس آن ها تصدیق می کند و دارای جایگاه کسانی است که در رأس امور می گویند چه چیزی حقیقت دارد(هال، 49:2003).
برای مثال، قدرت تصمیم گیری درباره ی این که چه چیزی جُرم یا به عکس قانونی است، در گرو تعریف و تفسیر گفتمان قانون و نیز صورت بندی های گفتمانیِ بیرون آن توسط صاحبان قدرت است.
بخشی دیگر از شیوه ی اِعمال قدرت و کنترل بر افراد، مراقبت است که بهترین مثال برای فوکو(1378)، طرح جرمی بنتام(13) درباره ی «سراسربینی» است که اشاره ای است به وجود برج مراقبت و نگهبانی در وسط زندان جهت مشاهده ی زندانیان در سلول شان توسط نگهبانان زندان. هر سلول دو پنجره دارد، یکی به سمت داخل و رو به پنجره های برج، و دیگری رو به بیرون، چندان که نور خورشید سرتاسر سلول را در می نوردد. بر اثر تابش نور از پشت به سلول ها، می توان از برج که کاملاً رو به نور است، سایه های کوچک زندانی در سلول های شان را زیرنظر داشت. به شمار سلول ها نمایش هایی کوچک برپاست که هر نمایش تنها یک بازیگر دارد، بازیگری کاملاً فردیت یافته و پیوسته رؤیت پذیر. زندانی دیده می شود اما نمی بیند؛ موضوع (اُبژه) اطلاعات است اما هرگز فاعل (سوژه) ارتباط نیست. از آن جایی که زندانیان قادر به مشاهده ی نگهبانان زندان نیستند، احساس می کنند که دائماً تحت نظارت و مراقبت هستند و بنابراین، به شیوه ای منضبط عمل و رفتار می کنند. لذا سراسربینی، مکانیزم قدرت درونی و بیرونی است. قدرت انضباطی از طریق نامرئی بودن اعمال می شود، همچنان که همزمان بر آن هایی که الزاماً در معرض دید هستند، تحمیل می شود. کسی که تابع قلمرو و رؤیت پذیری است و از این امر آگاه است، الزام های قدرت را خود عهده دار می شود؛ و این الزام ها را به طور خودانگیخته برخود اِعمال می کند؛ او مناسبات قدرت را بر خود اِعمال می کند؛ او مناسبات قدرت را بر خود حک می کند، مناسبات
قدرتی که او در آن به طور همزمان دو نقش را ایفا می کند؛ او به بنیان و اساس انقیاد خویش بدل می شود.
از نظر فوکو، اَشکال جدید دانش به اَشکال جدید قدرت و کنترل منتهی می شود. نهادهای اجتماعی جدید به جای کاربرد علنی زور و قدرت که ویژگی بارز جوامع سنتی بود و در قالب حکومت های سلطنتی تجلی می کرد، در تلاش هستند تا قدرت و اقتدار خود را مخفی نگاه دارند. آن ها این کار را از طریق تمرکز بر کسانی که در معرض اقدامات انضباطی، نظارتی و قضایی هستند، انجام می دهند. تحقیقات و بررسی های فوکو در مورد زندان و مجازات خاطیان نشان می دهد که چگونه شکل کنترل مجرمان، از اعمال شکنجه یا آزارهای صرفاً جسمانی به کوشش برای تغییر روحیه ی زندانی در جهت رعایت رفتارهای بهنجار از طریق مراقبت و تنبیه دائمی تغییر کرده است. او سپس به این مراقبت و تنبیه دائمی عمومیت می بخشد و آن را بخشی از زندگی اجتماعی می داند و نتیجه می گیرد که همه ی ما در جوامع نظارتی زندگی می کنیم و در معرض مراقبت دائمی قرار داریم و با هر گونه تخطی از قواعد و چارچوب های آن تنبیه خواهیم شد (ویلیامز، 7:1386-176).
از آثار فوکو در مطالعات رسانه ای استفاده شده است تا نشان دهد که رسانه ها مکانیسم ها یا دستگاه هایی هستند که قدرت گفتمان از طریق آن ها اعمال می شود. به عبارت دیگر، رسانه ها ابزار مراقبت و کنترل دائمی هستند. «فوکو استدلال می کند که مکانیزم سراسر بین نظارت (مراقبت) به فراسوی دیوارهای زندان به آن چه که او جامعه نظارتی می نامد، بسط می یابد. بنابراین رسانه ها نیز همانند زندان و دیگر نهادهای قدرتمند اجتماعی، کارکرد سراسربینی دارند (لافی: 75:2007).
«جامعه ی ما، جامعه ی نمایش نیست، جامعه ی مراقبت است. در زیر تصویرها، بدن ها عمیقاً در محاصره اند، در پس انتزاع عظیم مبادله، تربیت دقیق و عینی نیروهای مفید دنبال می شود. مدارهای ارتباطات و پیام رسانی، پایه های انباشت و تمرکز دانش اند، بازی نشانه ها تبیین کننده ی لنگرگاه های قدرت است؛ نظم اجتماعی ما کلیت زیبای فرد را تقطیع، سرکوب یا ضایع نمی کند، بلکه فرد در این نظم به دقت و براساس تاکتیک تمام و کمال نیروها و بدن ساخته می شود... ما در ماشین سراسربین جای گرفته ایم. در محاصره ی عوامل قدرتی که خودمان آن را تداوم می بخشیم، چون چرخ دنده ای از آن ماشین ایم» (فوکو، 270:1378).
بنابراین، رسانه ها به ویژه تلویزیون این قدرت را دارند که ضمن آشکار و مرئی ساختن انواع خاصی از باورها و شکل دادن به رفتارها، بقیه ی ایده ها و باورها را حذف کنند. گفتمان قدرتمند رسانه ای، اَشکال خاص دانش را در دوگانه ی «صدق» و «کذب» دسته بندی می کند.
به باور فوکو، گفتمان به طور ناخودآگاه در ذهن افراد وجود دارد؛ لذا رمزهای مقاومت یا تقابلی که افراد بتوانند علیه فرهنگ مسلط اقتباس کنند، وجود ندارد؛ زیرا قدرت در همه جا، در قلب ها و اذهان افراد توزیع شده است. نهادهای رسانه ای همانند نهاد بیمارستان، مدارس و... قدرت را از طریق گفتمان پخش و توزیع می کنند؛ گفتمان هایی که ما آن ها را درونی می سازیم و به عنوان حقیقت می پذیریم (لافی، 75:2007).
دیوید لیون(14) با اشاره به آراء فوکو، جامعه ی نظارتی را نقیضِ جامعه ی اطلاعاتی می داند که در آن دنیای ارتباط الکترونیکی، داده های شخصی ما را بیرون می کشد و سپس آن ها را پردازش، دستکاری، مبادله و مصرف می کند تا بر ما اثر بگذارد و فرصت های زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهد (لیون، 49:1384).
وی در مورد مفهوم سراسربین و نسبت آن با ارتباطات الکترونیکی در جهان جدید می نویسد: «سراسر بین، ایده ی چشمی تمام بین است که به شیوه ی الکترونیکی ارتقا یافته است. این مفهوم از یک سو با چارچوب فایده گرایانه ی مدرنِ بنتامی ارتباط می یابد که در آن معماریِ زندان تبدیل به ماشینی خودکار می شود، و از سوی دیگر، در فضایی پست مدرن، سراسربین شکلی از گفتمان است که مجموعه ی اصلی آن در شبیه سازی(وانمایی) تحقق می یابد» (همان:50).
فوکو که تقریباً هیچ حرفی درباره کامپیوتر نداشت، الهام بخش بعضی از رویکردهای جدید رادیکال در زمینه ی نظارت دیجیتالی شده است. از نظر پاستر(15)، پایگاه های اطلاعاتی کامپیوتری، اصول سراسربین را به بیرون از زندان می کشانند و به جریان اصلی جامعه وارد می سازند، تا به صورتِ «ابر سراسربین» عمل کند. بنابراین، افراد در مدارهای کنترلِ سراسربین خود گرفتارند(همان:59).
پی نوشت ها :
1. M. Foucault
2. Discourse
3. Discipline
4. Panopticism
5. Archaelogy of knowledge
6. Truth
7. Self
8. Other
9. Discoursive Formation
10. A. Milner
11. J. Berowitt
12. Truth Regime
13. J. Bentham
14. D. Lyon
15. M. Poster
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}